English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (2023 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
prong U باچنگ ک سوراخ کردن
prongs U باچنگ ک سوراخ کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
fight tooth and nail <idiom> U باچنگ ودندان جنگیدن
to pink out leather U چرم را برای زیبایی سوراخ سوراخ کردن
lyrical U مناسب برای نواختن یاخواندن باچنگ
perforation U عمل سوراخ کردن ایجاد سوراخ
breaches U سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
breached U سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
breach U سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
pink U سوراخ سوراخ کردن یا بریدن
pinkest U سوراخ سوراخ کردن یا بریدن
thirl U سوراخ سوراخ کردن دریدن
pinker U سوراخ سوراخ کردن یا بریدن
cancellate U سوراخ سوراخ سوراخ سوراخ کردن
riddle U سوراخ سوراخ کردن
riddles U سوراخ سوراخ کردن
centers U سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
centered U سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
centred U سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
centre U سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
center U سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
clair-voie U [پرچین با دیواره های مشبک که سوراخ سوراخ است.]
dilly bag U کیف دستی یا کیسه سوراخ سوراخ زنانه
sights U سوراخ روشنی رسان سوراخ دید
float stone U سنگ اجرسای یکجورسنگ سوراخ سوراخ
sight U سوراخ روشنی رسان سوراخ دید
fenestration U چیزی که سوراخ سوراخ یاروزنه داراست
foraminate U ثقبه دار سوراخ سوراخ
gruyere cheese U پنیر سوراخ سوراخ سوئیسی
broached U سوراخ کردن
scuttled U سوراخ کردن
to break open U سوراخ کردن
bore U سوراخ کردن
punched U سوراخ کردن
wear a hole in U سوراخ کردن
scuttles U سوراخ کردن
punches U سوراخ کردن
to burn a hole U سوراخ کردن
broach U سوراخ کردن
stab U سوراخ کردن
stabbed U سوراخ کردن
punch U سوراخ کردن
scuttle U سوراخ کردن
delved U سوراخ کردن
delves U سوراخ کردن
scuttling U سوراخ کردن
to drill through U سوراخ کردن
to punch a hole in U سوراخ کردن
delving U سوراخ کردن
transfix U سوراخ کردن
steek U سوراخ کردن
broaching U سوراخ کردن
broaches U سوراخ کردن
delve U سوراخ کردن
bores U سوراخ کردن
to set abroach U سوراخ کردن
drills U سوراخ کردن
pool U سوراخ کردن
gored U سوراخ کردن
perforates U سوراخ کردن
pierces U سوراخ کردن
perforate U سوراخ کردن
drill U سوراخ کردن
to poke a hole in any thing U سوراخ کردن
foraminate U سوراخ کردن
gore U سوراخ کردن
drilled U سوراخ کردن
boring U سوراخ کردن
perforating U سوراخ کردن
pierce U سوراخ کردن
to pick a hole in U سوراخ کردن
pools U سوراخ کردن
incising U سوراخ کردن
stabs U سوراخ کردن
goring U سوراخ کردن
gores U سوراخ کردن
pooled U سوراخ کردن
lack vt U با گلوله سوراخ کردن
tusk U سوراخ کردن یا کندن
punch U مهر کردن سوراخ
burrs U بامته سوراخ کردن
pertusion U عمل سوراخ کردن
punches U مهر کردن سوراخ
lancinate U بانیزه سوراخ کردن
To bark up the wrong tree. <idiom> [سوراخ دعا را گم کردن]
punched U مهر کردن سوراخ
spits U سوراخ کردن تف انداختن
to peck a hole in U با نوک سوراخ کردن
burr U بامته سوراخ کردن
spit U سوراخ کردن تف انداختن
burred U بامته سوراخ کردن
punched U سوراخ ایجاد کردن
burring U بامته سوراخ کردن
punch U سوراخ ایجاد کردن
back drill U از پشت سوراخ کردن
gride U سوراخ کردن فرورفتن
transfixion U عمل سوراخ کردن
puncture U سوراخ کردن شکست
broaching U سوراخ کردن قایق
broaches U سوراخ کردن قایق
precision bore U سوراخ کردن دقیق
punches U سوراخ ایجاد کردن
broached U سوراخ کردن قایق
to tear a hole in U سوراخ یا پاره کردن
pecks U بانوک سوراخ کردن
pecking U بانوک سوراخ کردن
punctured U سوراخ کردن شکست
tusks U سوراخ کردن یا کندن
peck U بانوک سوراخ کردن
hollow forge U سوراخ کردن گرم
puncturing U سوراخ کردن شکست
broach U سوراخ کردن قایق
punctures U سوراخ کردن شکست
pecked U بانوک سوراخ کردن
peeping U از سوراخ نگاه کردن طلوع کردن
peep U از سوراخ نگاه کردن طلوع کردن
peeped U از سوراخ نگاه کردن طلوع کردن
peeps U از سوراخ نگاه کردن طلوع کردن
unkennel U از سوراخ یا لانه بیرون کردن
punctures U سوراخ کردن پنچر شدن
slots U سوراخ کردن شکاف کوچک
slot U سوراخ کردن شکاف کوچک
puncturing U سوراخ کردن پنچر شدن
jabs U خنجر زدن سوراخ کردن
drilled U سوراخ کردن چاه کندن
drills U سوراخ کردن چاه کندن
jabbed U خنجر زدن سوراخ کردن
jab U خنجر زدن سوراخ کردن
jabbing U خنجر زدن سوراخ کردن
drill U سوراخ کردن چاه کندن
punctured U سوراخ کردن پنچر شدن
puncture U سوراخ کردن پنچر شدن
slotting U سوراخ کردن شکاف کوچک
notch U شکاف چوبخط سوراخ کردن
notches U شکاف چوبخط سوراخ کردن
back drilling attachment U تجهیزات سوراخ کردن از پشت
karatonyxis U عمبل اب مرواریدبوسیله سوراخ کردن قرنیه
bores U وسیله سوراخ کردن کالیبر تفنگ
loopholes U سوراخ دیده بانی ایجاد کردن
rupturing U شکافتن و سوراخ کردن به طور دایرهای
borer U هرچیزیکه وسیله سوراخ کردن باشد
ruptures U شکافتن و سوراخ کردن به طور دایرهای
rupture U شکافتن و سوراخ کردن به طور دایرهای
bore U وسیله سوراخ کردن کالیبر تفنگ
fraise U گشادتر کردن سوراخ اره مدور
stave U شبیه لوله ایجاد سوراخ کردن
pinhole U سوراخ کردن برای گوشی یاز
loophole U سوراخ دیده بانی ایجاد کردن
concrete coring drill U مته برای سوراخ کردن هسته بتن
lanciation U سوراخ کردن یا تیر کشیدن دردتیر کشنده
jackhammer U مته دستی مخصوص سوراخ کردن سنگ
penetrate U رخنه کردن سوراخ کردن
impaled U سوراخ کردن احاطه کردن
punches U منگنه کردن سوراخ کردن
penetract U رخنه کردن سوراخ کردن
thrusts U سوراخ کردن رخنه کردن در
thrusting U سوراخ کردن رخنه کردن در
impale U سوراخ کردن احاطه کردن
thrust U سوراخ کردن رخنه کردن در
perforating U سوراخ کردن نفوذ کردن
perforate U سوراخ کردن نفوذ کردن
punch U منگنه کردن سوراخ کردن
penetrated U رخنه کردن سوراخ کردن
gimlet U سوراخ کردن مته کردن
punched U منگنه کردن سوراخ کردن
gimlets U سوراخ کردن مته کردن
impales U سوراخ کردن احاطه کردن
stick U سوراخ کردن نصب کردن
perforates U سوراخ کردن نفوذ کردن
penetrates U رخنه کردن سوراخ کردن
impaling U سوراخ کردن احاطه کردن
trepanation U مته حفاری معدن وجراحی بامته سوراخ کردن
to prick at something U بچیزی سوزن یا تیغ زدن چیزیرا کمی سوراخ کردن
cancellated U سوراخ سوراخ اسفنجی
swage block U قالب سوراخ سوراخ
cancellous U سوراخ سوراخ اسفنجی
millepore U مرجان سوراخ سوراخ
cancellate U سوراخ سوراخ اسفنجی
grid U دریچه سوراخ سوراخ
grids U دریچه سوراخ سوراخ
angle drill U ابزاری برای سوراخ کردن ورقههای فلزی که در ان مته با بدنه دریل زاویهای میسازد
bottoming reamer U وسیلهای برای میزان و بزرگ ردن سوراخ به اندازه دلخواه بدون کج کردن لبه ها
choke bore U روکشی برای سوراخ کردن یاتراش دادن داخل سیلندر که قسمت بالای ان دارای قطری کمتر از قطر اصلی سیلندرمیباشد
horned scully U مانع افقی زیرابی که برای سوراخ کردن بدنه کشتیهاکار گذاشته میشود و معمولابا بتون و تیراهن ساخته میشود
acupunctuate U با سوزن سوراخ کردن سوزن فروکردن
slotting U سوراخ
alveolar U سوراخ سوراخ
fenestra U سوراخ
punctulate U سوراخ سوراخ
pigenhole U سوراخ
mesh U سوراخ
waterholes U سوراخ
orifice U سوراخ
meshing U سوراخ
waterhole U سوراخ
finger hole U سوراخ
columbarium U سوراخ
meshes U سوراخ
loops U سوراخ
puncturing U سوراخ
broach U سوراخ کن
piercer U سوراخ کن
Recent search history Forum search
1Potential
1strong
1To be capable of quoting
1set the record straight
1Arousing
1pedal pamping
1construed
1این نوشته(پرسش خود را ارسال کنید) درست روی بخشی که فرمان جست وجو می دهد می افتد و مانع پیدا کردن معنای کلمات می شود. چه باید کرد
1meaning of taking law
1Open the "Wind Farm" subsystem and in the Timer blocks labeled "Wind1" and "Wind2", Wind3" temporarily disable the changes of wind speed by multiplying the "Time(s)" vector by 100.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com